دهقان سامانی
دِهْقانِ سامانی، میرزا ابوالفتح خان (1265؟-1326 ق / 1849- 1908 م)، ملقب به سیفالشعرا، از شاعران عصرِ قاجار.
برخی از پژوهشگران، پس از نقد و بررسی آراء موجود دربارۀ تاریخ تولد شاعر، معتقدند که وی احتمالاً بین سالهای 1260 تا 1265 ق در سامان، از توابع استان چهارمحال و بختیاری، به دنیا آمده است (مثلاً نک : رحیمخانی، مجموعه ... ، 231). دربارۀ تولد دهقان، تواریخ دیگری هم ذکر شده است؛ ازجمله سالهای 1240 و 1249 ق (نک : سپنتا، 5؛ مشار، 1 / 197؛ مصاحبی، 2 / 838).
ابوالفتح پدر خود، باباخان را که از بزرگزادگان سامان بود، در 1261 ق / 1845 م، از دست داده، و مادرش خورشید یا خورشیدجهان از بیم طعن مردم، به همسری عمویش در آمده بود (رحیمخانی، همان، 24، 26). عموی دهقان از آغاز کودکی با وی به بدی رفتار میکرد. ابوالفتح در نوجوانی تصمیم گرفت املاک موروثی پدر را از کسانی که در این غصب، دستی داشتند، پس گیرد. این امر موجب شد تا عمو و برخی خویشان به دشمنی، و حتى قتل وی برخیزند (سپنتا، همانجا). ابوالفتح چون از پسگرفتن میراث پدر ناامید شد، حدود 13سالگی، شبانه از سامان گریخت. ابتدا به اصفهان، و از آنجا در نهایت تنگدستی به کربلا رفت. توقف او در کربلا یک سال، و بهروایتی 3 سال طول کشید (رحیمخانی، «نیمنگاهی ... »، 16-17).
دهقان پس از بازگشت از عتبات در خدمت میرزا آشفتۀ اصفهانی آشورمهدوز، از شاعران صاحب ذوق اصفهانی، به شاگردی پرداخت. او نخستین کسی بود که دهقان را به آموختن فن شعر و ادب تشویق کرد و صنایع بدیعی و قوانین عروضی را به وی آموخت (سپنتا، 8) و برای نخستینبار، او را به انجمن ادبی «ابوالفقرا» برد (رحیمخانی، همان، 18). ملا محمدباقر گزی اصفهانی، رئیس انجمن، پس از کشف ذوق عالی و جلوههای شاعری دهقان، به تربیت ادبی او پرداخت. در 1286 ق / 1869 م، حاکم اصفهان، میرزا ابوالفتح خان وزیر نظام، معروف به صاحبدیوان شیرازی (د 1314 ق / 1896 م) نیز به انجمن ادبی اصفهان رفت و آمد داشت. در این انجمن بود که دهقان به حاکم اصفهان معرفی شد. این آشنایی مقدمهای بود تا دهقان به پشتوانۀ قدرت حکومت اصفهان، برای بازپسگیری اموال پدرش اقدام کند (رحیمخانی، همان، 18- 19؛ سپنتا، 7- 9).
دهقان در اصفهان، افزونبر حشر و نشر با بزرگان، و شرکت در محافل ادبی، در مدرسههایی مانند مدرسۀ صدر، مدرسۀ جدۀ کوچک و بزرگ، و مدرسۀ چهارباغ حجرههایی به دست آورد و نزد استادان بزرگی چون آخوند کاشی، شیخ حسن تیرانی شیرازی، میرزا حسین همدانی و شیخ محمدباقر مسجدشاهی به آموختن کلام، ریاضی و هیئت، حدیث، تفسیر و فلسفه پرداخت. او همچنین در مدرسۀ صدر، گاهی نزد جهانگیرخان قشقایی، میرزا حسن جلوه، میرزا محمدباقر، و میرزا محمدهاشم موسوی چهارسویی به یادگیری علوم معقول و منقول پرداخت. یکی از همنشینان وی در همین مدرسه، وحید دستگردی بود (رحیمخانی، همان، 21-22؛ نیز نک : معلم، 5 / 1652-1654؛ وحید، 231؛ مصاحبی، همانجا؛ شعاع، 190).
از مهمترین معاشران دهقان، در این دوره، میتوان به این افراد اشاره داشت: 1. میرزا سلیمان خان رکنالملک (د 1331 ق / 1913 م)، نایبالحکومۀ اصفهان در زمان حکمرانی مسعود میرزا ظلالسلطان (د 1297 ش). او یکی از مهمترین مشوقان دهقان در سرودن و چاپ افسانههای هزاردستان بود (رحیمخانی، مجموعه، 46)؛ 2. میرزا محمدحسین عنقای اصفهانی (د 1308 ق / 1891 م)، که اهل شعر و ادب بود و با لقب ملکالشعرایی، به دستگاه حاکمۀ وقت اصفهان، آمدوشد داشت. دهقان به پایمردیِ عنقای اصفهانی، افزونبر راتبۀ مقرری مرسوم از ظلالسلطان، صاحب لقب سیفالشعرایی نیز شد (همایی، 34).
دربارۀ ازدواج دهقان، دو نقل قول است: برخی معتقدند دهقان هرگز در عمر خود همسری اختیار نکرد (رحیمخانی، «نیمنگاهی»، 20)؛ اما گروه دیگری بر این باورند که دهقان در جوانی با دختری از اهالی سامان ازدواج کرد. این پیوند با مرگ زودهنگام همسرش دوام چندانی نیافت. همچنین نقل است که وی پس از مرگ همسرش، به دختر ترسایی دل بست؛ تأثیر این عشق از به کارگیری اصطلاحات آیین ترسایی نظیر کلیسا، چلیپا، دیر و ناقوس که در دیوان او دیده میشود، آشکار است (سپنتا، 17- 19).
دهقان در پایان عمر به دلیل ناتوانی جسمانی به سامان بازگشت و تا زمان مرگ همانجا ماند. او در صبح یکی از روزهای خرداد 1287 ش / 1326 ق / 1908 م درگذشت و در محلی به نام ایوانکیف (کی) ــ که اغلب برای سرودن و تفرج به آنجا میرفت و در حکم مقبرةالشعرای سامان بود ــ به خاک سپرده شد (همو، 34؛ رحیمخانی، همان، 26).
ویژگیهای زبانی و شعری دهقان
ناملایمات زندگی دهقان که در کودکی با غصب املاک موروثی پدر، و آزار و اذیت برخی از خویشان همراه بود، در جوانی با مرگ همسر جوانش به اوج رسید و طبع لطیف شاعر را تحت تأثیر خود قرار داد. این تأثیر را بهخوبی میتوان در اشعار او، خصوصاً غزلیاتش دید. وی در اکثر غزلهایش، انواع صور خیال، آهنگ، صدا، وزن، قافیه و بیشتر صناعات شعری را به خدمت گرفته است تا از عشق بگوید. روح عریان شاعر را میتوان در غزلهایش مشاهده کرد. دهقان علاقۀ بسیاری به استفاده از اساطیر غنایی داشت (نک : همو، مجموعه، 65، 85). آرایههای لفظی و معنوی مانند انواع تشبیه، تناسب، تضاد، جناس، تمثیل و تلمیح، از مهمترین صنایع شعری دهقان است (همان، 92). پیروی دهقان از سبک شعری زمانه، یعنی مکتب بازگشت ادبی، مانع از آن نیست تا کلام او فاقد جلوههای سبک شخصی باشد. همین نکته، شعر او را به شاعران مکتب وقوع، نظیر وحشی بافقی، لسانی شیرازی، میرزا شرف جهان و شاطرعباس صبوحی مانند میکند (همان، 59، 60).
دهقان سامانی در سرودن غزل ازنظر زبان و بیان، سخت تحت تأثیر سعدی، و ازنظر پارهای اندیشههای جبری، ملامتی و قلندرانه، متأثر از حافظ است. با نگاهی به استقبالهایی که وی از غزلهای این دو شاعر از لحاظ شکل و محتوا داشته، بهخوبی میتوان این تأثیرات را دید. دهقان سامانی در منظومۀ حماسی داوودنامه تحت تأثیر زبان فردوسی و شاعران دورۀ دوم بازگشت، و در منظومۀ هزاردستان متأثر از بیان نظامی گنجوی است. برخی از غزلهای دهقان در زمان حیات و یا پس از مرگش معروف، و مورد توجه شاعران و یا اهالی موسیقی بوده است. از میان این غزلها میتوان به غزل «تُرنج غبغب» او اشاره کرد که مورد استقبال شاطرعباس صبوحی (د 1315 ق / 1897 م) قرار گرفته است. غزل «سلسلهجنبان جنون» دهقان (نک : دیوان، 164) مورد توجه عارف قزوینی (د 1312 ش) نیز قرار گرفت و غزل «عوض اشک» را در استقبال از آن سرود (نک : ص 184-185). نخستین غزل دیوان ادیب نیشابوری (د 1344 ق / 1925 م) نیز با مطلع «همچو فرهاد بود کوهکنی پیشۀ ما / کوه ما سینۀ ما، ناخن ما تیشۀ ما» (نک : ص 126) در استقبال از غزلی از دهقان (نک : همان، 26) با مطلع «کرده لبریز زِ می، یارِ وفاپیشۀ ما / جام ما، ساغرِ ما، کاسۀ ما، شیشۀ ما» سروده شده است.
افزونبر قصاید و مسمطهایی که از دهقان در مدح امامان شیعه برجای مانده، شماری قصیده و مسمط نیز از وی در مدح و تهنیت برخی رجال دورۀ قاجار موجود است؛ که از آن جملهاند: ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، مسعود میرزا ظلالسلطان، فرهاد میرزا معتمدالدوله، حاجی قوامالملک شیرازی، میرزا علیاصغر خان صدراعظم، میرزا حبیبالله خان انصاری مشیرالملک، میرزا سلیمان خان رکنالملک شیرازی، حسینقلی خان بختیاری، اسفندیار خان سردار اسعد اول بختیاری، محمدحسین خان سپهدار بختیاری و غلامحسین خان شهابالسلطنۀ بختیاری.
آثـار
آنچه از آثار دهقان در دسترس محققان قرار گرفته، تماماً به شعر است و اثرِ منثوری از او برجای نیست (نک : رحیمخانی، «نیمنگاهی»، 27). مهمترین آثار شعری دهقان عبارتاند از:
الف ـ هزاردستان
شامل افسـانههـای هزارویکشب ــ ترجمۀ منثور عبداللطیف طسوجی ــ کـه بـه تشویق میرزا سلیمـان خـان رکنالملک شیرازی، و به نام هزاردستان در فاصلۀ سالهای 1296-1313 ق، با زبانی متأثر از هفتپیکر نظامی سروده شده است (نک : همو، «مختصری ... »، 13). دهقان این منظومه را به زبانی ساده و درعینحال متقن و استوار سروده و برخلاف نثر هزارویکشب که در 001‘1 شب روایت میشود، آن را دقیقاً در 000‘1 شب روایت کرده است. او در کنار شمارهگذاری شبها، به پیروی از نام روزهای فُرس قدیم، نام روزهای هر ماه ایرانی را برای شبهای روایتش برگزیده است (بوذری، 49؛ نیز نک : محجوب، 39).
دهقان در نظم افسانههای هزارویکشب، تغییرات اندکی در روایت داستانها و آغاز و انجام آنها اعمال کرده است که در مقایسه با کل اثر، چندان چشمگیر نیست. او در لابهلای داستانها به فراخور حال و متناسب با گفتار شخصیتهای داستانی، اشعاری در قالب غزل، قطعه و رباعی آورده است (نک : «حکایت ... »، 35 بب ). از هزاردستان دو نسخۀ خطی برجای مانده است (نک : رحیمخانی، همان، 28- 29). این اثر میان سالهای 1317- 1318 ق، در 645 صفحه، با 375‘52 بیت، همراه با 59 تصویر در تهران منتشر شد (بوذری، 55).
ب ـ دیوان اشعار موسوم به شکرستان
این دیوان دربردارندۀ قالبهای گوناگون شعری است. این اثر نیز دارای نسخههای خطی است (نک : رحیمخانی، «گلگشتی ... »، 33-36). این کتاب تا کنون، 3 بار به چاپ رسیده است: نخست به صورت سنگی در 1324 ق به خط علی اصفهانی، و به همت سید سعید طباطبایی نائینی؛ بار دوم، منتخب اشعار بود که در 1311 ش، به کوشش عبدالحسین سپنتا با حمایت دینشاه ایرانی سُلیسیتیر در بمبئی منتشر شد؛ و بار سوم در 1342 ش، به کوشش محمد صمصامی براساس نسخۀ چاپ سنگی و مقابلۀ آن با منتخب سپنتا، و مشتمل بر 421‘8 بیت (همان، 37).
ج ـ داوودنامه
این حماسۀ دینی مشتمل بـر 3 داستـان نسبتاً مجزا ست: 1. «داوودنامه، داستان حضرت داوود (ع)» (611 بیت)، 2. «سلیماننامه، داستان حضرت سلیمان (ع)» (296 بیت)؛ 3. «بلقیسنامه، داستان حضرت سلیمان (ع) و بلقیس ملکۀ سبا» (401 بیت). نام اثر براساس داستان اول آن، انتخاب شده است. این اثر در 1389 ش به کوشش احمد رحیمخانی سامانی به چاپ رسیده است.
د ـ نوحهها و مراثی
از دهقان افزونبر آثـار یادشده، شماری نوحه و مرثیه نیز باقیمانده، که از آن جمله است: نوحۀ «دل شوریده» با مطلع «ای دل شوریدۀ دیوانهوار! / بر طرف کربوبلا کن گذار» که یکی از معروفترین مرثیههای مسمط ترجیعی است و در آن شاعر همنوا با پرندگان و گلها و گیاهان، سوز و گداز واقعۀ عاشورا را به تصویر میکشد. از مهمترین ویژگیهای مراثی و نوحههای دهقان میتوان به ضربآهنگهای تند، قالبهای ابداعی و التزامبه آوردن تخلص شعری در آنها اشاره کرد (نک : «چند سوگ ... »، 181-195).
مآخذ
ادیب نیشابوری، عبدالجواد، «دیوان»، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، به کوشش یدالله جلالی پندری، تهران، 1367 ش؛ بوذری، علی، مجموعۀ مقالات همایش 170 سال کتابخوانی با هزارویکشب، تهران، 1395 ش؛ دهقان سامانی، ابوالفتح، «چند سوگ سرود»، شیرینتر از شکر (گزینۀ اشعار)، به کوشش احمد رحیمخانی سامانی، تهران، 1379 ش؛ همو، «حکایت سندباد بحری و گفتن شرح حال خود از جهت سندبادبری»، هفت سفر سندباد بحری (از منظومۀ هزاردستان)، تهران، 1379 ش؛ همو، دیوان، به کوشش محمد صمصامی، اصفهان، 1342 ش؛ رحیمخانی سامانی، احمد، «گلگشتی در شکرستان»، شیرینتر از شکر (گزینۀ اشعار) (نک : هم ، دهقان سامانی)؛ همو، مجموعه مقالات یادمان میرزا ابوالفتح خان دهقان سامانی، شهرکرد، 1378 ش؛ همو، «مختصری از احوال و آثار ناظم هزاردستان»، هفت سفر سندباد بحری (نک : هم ، دهقان سامانی)؛ همو، «نیمنگاهی به زندگی و آثار دهقان سامانی»، شیرینتر از شکر (گزینۀ اشعار) (نک : هم ، دهقان سامانی)؛ سپنتا، عبدالحسین، «یادداشتهای پراکندهای از زندگانی دهقان»، منتخباتی از شکرستان دیوان میرزا ابوالفتح دهقان سامانی، به کوشش همو، بمبئی، 1311 ش؛ شعاع شیرازی، محمدحسین، تذکرۀ شعاعیه، به کوشش محمود طاووسی، شیراز، 1380 ش؛ عارف قزوینی، ابوالقاسم، «غزلیات»، عارف قزوینی، شاعر ملی ایران، به کوشش هادی حائری، تهران، 1364 ش؛ محجوب، محمدجعفر، «داستانهای عامیانۀ فارسی [11]: ترجمۀ فارسی الف لیلة و لیلة»، سخن، تهران، 1339 ش، دورۀ 11، شم 1؛ مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، 1340 ش؛ مصاحبی نائینی، محمدعلی، تذکرۀ مدینة الادب، تهران، 1376 ش؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، 1328 ش؛ وحید دستگردی، حسن، «دهقان سامانی اصفهانی»، ارمغان، تهران، 1314 ش، س 16، شم 3؛ همایی، جلالالدین، برگزیدۀ دیوان سه شاعر اصفهان، تهران، 1343 ش.